شهیدابشناسان عاشق شهادت بودیک سال قبل از شهادتش خواب دیده بود بین زمین واسمان درحرکته که ناگهان متوجه مانعی درمسیرمیشود مانع باذکر یاعلی ازبین میرود
درست یک سال بعدحاج حسن اسمانی شده بود.
درمرخصی اخرش که تقریبا3روزبه طول انجامیدکسالت داشت،وپس ازاستراحت کوتاهی برای اعزام اماده شد بانگرانی پرسیدم شما تازه اومدین زود میخواین برگردین؟
اونم بانگاهی لبریزازمحبت پاسخ داد بایدبرای سفرکربلاخودمو اماده کنم.وبرای همیشه رفت
بعدازشهادتش همرزماش تعریف میکردن روزای اخر حاجی مثل همیشه نبود احوالاتش ،نمازاش همه حال وهوای دیگه ای داشت
درعملیات قادر به عنوان فرمانده لشکر به همراه چند نفردیگه تانزدیکی عراقی ها پیش رفته ومواضعشان راشناسایی نمود.کاری که باهیچکدام از قوانین ارتش ،سازگاری نداشت.
چند روز بیشترنگذشته بود که خبرشهادت فرمانده لشکر32تکاور،حاج حسن ابشناسان باشادی ونشاط از رادیو عراق پخش شد
خرید بک لینک